تصمیم دولت برای افزایش قیمت بنزین و حذف یارانه ۳۴میلیون یارانهبگیر و گرانیهای دیگر بهوضوح نشان میدهد دولتِ روحانی بنادارد فاز سوم هدفمندی یارانهها را "چراغخاموش" اجراکند، اما آیا فضای امروز کشور همانند آذر سال ۸۹ است که فاز اول هدفمندی اجرا شد؟
شوکی که دولت در زمان تقدیم لایحه بودجه 97 به مجلس ایجاد کرد بهقدری بزرگ است که هنوز مردم نتوانستهاند آن را فراموش کنند؛ چراکه طبق لایحه پیشنهادی دولت محترم دوازدهم، سال آینده سال گرانیها برای مردم و فشار مضاعف برای اقشار کمدرآمد جامعه خواهد بود.
براساس آنچه دولت پیشنهاد داده، قیمت بنزین در سال آینده افزایش چشمگیری خواهد یافت و به 1500 تومان خواهد رسید این درحالی است که طبق پیشنهاد دیگر دولتمردان، همزمان با گرانی بنزین باید یارانه 34 میلیون از یارانهبگیران حذف شود.
همین خبرهای کوتاه اما مهم کافی بود تا نگرانی بین مردم تشدید و زمینه برای گرانی بیدلیل کالاهای اساسی فراهم شود. اما اگر از نگرانی مردم عبور کنیم به روی دیگر پیشنهادات بودجهای دولت میرسیم؛ بهنظر میرسد دولت دوازدهم قصد اجرای فاز دیگری از هدفمندی یارانهها را داشته باشد.
تصمیم تیم اقتصادی روحانی در لایحه بودجه بیانگر آن است که دولت تصمیم دارد فاز سوم هدفمندی یارانهها را چراغ خاموش اجرا کند! اما نکته مهم در اینجا این است که آیا شرایط امروز جامعه پذیرای اجرای فاز سوم هدفمندی یارانههاست یا خیر!
اشاره به چند موضوع کلی پاسخ سوال بالا را میدهد؛ اول اینکه فضای عمومی جامعه امروز ایران بهطور حتم با زمان اجرای فاز نخست هدفمندی یارانهها قابل قیاس نیست. در آن زمان اجماع بین نخبگان، کارشناسان اقتصادی، مجلس و دولت بر ضرورت جراحی بزرگ اقتصادی با چاقوی هدفمندی یارانهها بود اما الآن کمتر کارشناس و نخبهای ادامه این جراحی را توصیه میکند.
نکته دوم و شاید مهمترین عامل که در اینجا باید به آن اشاره کنیم "همراهی مردم" با دولت در اجرای هدفمندی یارانههاست؛ در فاز اول تقریباً مردم هم کنار کارشناسان با دولت همراه بودند و میدانستند بناست چه اتفاقی در کشور رخ دهد. البته نباید از تاثیر رسانهها و اطلاعرسانی کافی و جامع در آن زمان غافل شد.
ولی هماکنون رسانهها نیز از تصمیمهای دولت آگاه نیستند و بعضاً با این رویه اطلاعرسانی و اجرای مسکوت تصمیمهای مهم اقتصادی مخالفت شدید دارند ولی دولت گوش شنوایی برای این مخالفتها ندارد.
عامل سوم که باعث شد فاز اول هدفمندی یارانهها استارت بخورد، "وضعیت اقتصادی و معیشتی مردم" بود؛ در سال 89 مردم بهلحاظ درآمد و اشتغال وضعیت خیلی بهتری نسبت به امروز داشتند. حداقل اینکه آنگروه از مردم که در بازار آزاد مشغول کار بودند مثل امروز شغلشان را از دست نداده و محتاج نان شبشان نبودند.
یا اینکه چرخ واحدهای تولیدی هنوز میچرخید و نیازی نبود مثل امروز تغییر کاربری دهند و یا حتی تعطیل شوند! بماند که حال و روز حقوقبگیرهای دولتی هم دست کمی از کسبه بازار ندارد.
و اما نکته بعدی که در فاز اول توانست از فشار افزایش قیمت حاملهای انرژی جلوگیری کند، موضوع یارانههای نقدی بود؛ دولت وقت در زمان اجرای فاز نخست، از چند ماه قبل یارانه را به حساب سرپرستان خانوار واریز کرد اما اتفاقی که در این دولت روی خواهد داد این است که نهتنها پولی به حساب مردم نمیآید بلکه یارانهشان نیز قطع میشود.
هرچند با تمام این تفاسیر و تمام همراهیهایی که در زمان اجرای فاز نخست هدفمندی یارانهها بود، اما در شب نخست گرانی بنزین، برخی اتفاقات ناگوار را هم شاهد بودیم.
بنابراین فضای کنونی کشور با آنچه در زمان اجرای فاز نخست بود، کاملاً متفاوت است؛ مهمترین علت آنهم عدم آمادگی جامعه برای این گرانیهاست؛ شاید اگر دولت تغییر رویه میداد و نسبت به تصمیمهای خود از قبل اطلاعرسانی میکرد و البته فضای جامعه را میسنجید امکان اجرای برخی سیاستها بود هرچند آنزمان هم شرایط برای اجرای شتابزده برخی تصمیمهای مهم نبوده و نیست.